«سکوت»، قاتل خاموش زندگی‌مشترک

توضیحات:

  • به نام خدا

    یکی ازرفتارهای آسیب زیا در زندگی های زناشویی سکوت کردن است. شاید خیلی از شما شنیده باشید که می گویند بحث و دعوا کنید اما ساکت نشوید چرا که گاهی سکوت نشانه بی تفاوتی نسبت به زندگی به شمار می آید و خطرش بیش از اختلاف و جنجال است.

    از ابتدا که برایم تعریف می‌کند، می‌گوید که از اول زندگی مشترکشان دعوا و اختلاف زیاد داشتند، اما به مرور این اختلافات کم شد آن هم نه به علت اینکه حل شده باشد، بلکه دیگر خسته شدند و کمتر با هم حرف می‌زدند، خودش می‌گوید که اینطور راحتتر بودیم و به ظاهر هم مشکلی نداشتیم، اما به مرور فاصله بینمان زیاد شد به طوریکه هر یک از آن دو منتظر بودند یکی از آن‌ها پیشنهاد جدایی را بدهد. این‌ها صحبت‌های خانمی است که پای درددل هایش نشستم او تصور می‌کرد که سکوت و صحبت نکردن به مرور زمان اختلافات بین او و همسرش را کم می‌کند، اما نه تنها این اتفاق نیافتاد بلکه محبت و صمیمت بینشان نیز از بین رفت به نوعی انگار از زندگی و ذهن هم بیرون رفتند.
    خیلی از مردم تصورشان این است که اگر اختلافاتشان را در زندگی مشترک بیان نکنند و سکوت پیشه کنند به مرور همه چیز حل می‌شود در حالیکه همه می‌دانیم دیکته ننوشته همیشه بیست است و همه زندگی‌های مشترک بالاخره یک اختلافات ریز و درشتی دارد که با گفتگو و دیالوگ کردن تنها رفع می‌شود نه با سکوت که منجر به اختلافات بیشتر و سوتفام‌های زیاد می‌شود.

    *سکوت قاتل خاموش

    در روابط زن و شوهری این‌که زوج به‌دلیل اختلاف نظر عصبانی شوند و حتی جر و بحث کنند، طبیعی است، اما یک رفتار اشتباه آسیب‌زا بعد از این مجادلات روی می‌دهد یعنی سکوت! در حالی‌که گفتگو در بهبود هر نوع رابطه‌ای نقش مهمی ایفا می‌کند، در مقابل سکوت که از آن به عنوان قاتل‌خاموش یاد می‌شود، هر رابطه‌ای را تا حد خطرناکی آسیب‌پذیر می‌کند. چه شما این راهبرد را به کار گرفته باشید چه در برابرتان اعمال شده باشد، در هر دو صورت این موضوع نشانه یک رابطه ناسالم است به ویژه اگر مدت طولانی ادامه یابد.
    اگر این سکوت به طول بینجامد فرد به‌تدریج منزوی می‌شود، احساس گناه کرده و در نهایت فشار روحی و روانی ناشی از سردرگمی و رفتار گیج‌کننده همسری که سکوت اختیار کرده، او را وادار به واکنشی غیرمنطقی می‌کند.
    اختلافات حل نشده و مبهم زن و شوهری، همسر را با احتمال بیشتری به انواع بیماری‌های مزمن مثل فشار خون بالا یا حملات قلبی و... مبتلا می‌کند. ضمن این که فکر کردن مداوم در باره علت سکوتِ همسر بر روابط اجتماعی، تمرکز و شغل او هم تاثیر می‌گذارد؛ بنابراین اگرچه از سکوت همسرتان آزرده شده‌اید، منیت خود را کنار بگذارید و حفظ رابطه‌تان را در اولویت قرار دهید. مقابله به‌مثل کردن و صحبت نکردن چاره کار نیست و وضعیت را از آن چه که هست بدتر می‌کند.
    یک استاد روان شناسی می‌گوید: سکوت تعابیر و مفاهیم مختلفی دارد گاهی در جنس مذکر به منزله بازسازی دوباره ذهن برای خلاصی و رهایی از فشار‌ها استرس‌های مختلف ناشی از کار یا هر چیز دیگری است در اینطور مواقع خیلی از مرد‌ها در خود فرو می‌روند و سکوت می‌کنند تا مشکلشان را با خود حل کنند یا استرشان را تخفیف بدهند، این رفتار قدرت مرد‌ها را تشدید می‌کند.
    اما سکوت در خیلی از زنان به معنای آزردگی و ناراحتی است به این معنی که به خواسته هایشان نرسیده اند در اینطور مواقع باید در نظر داشته باشید که سکوت طولانی جلوه خوبی ندارد و ابتدای یک طلاق عاطفی محسوب می‌شوند پس همسران باید اینجا مداخله کنند و سعی در گفتگو و صحبت صمیمانه با همسرشان داشته باشند تا همسرشان ارامش روانی پیدا کند.
    اما زنگ خطر مشکل در سکوت بین خیلی از زوج‌ها این است که بعد از اختلافات پیش می‌آید اینکه دیگر طلاق عاطفی یا رخ داده یا در حال رخ دادن است و به نوعی دو طرف، طرف مقابلشان را نادیده می‌گیرند و برایشان اهمیت ندارد که طرف مقابل به چه فکر میکند و چطور زندگی میکند در واقع هیچ حرفی با هم ندارند.

    *راهکار

    برای اینکه همسران ارتباط بهتری با هم داشته باشند و به باتلاق سکوت قاتل گرفتار نشوند چند نکته ضرورت دارد که بدان پرداخته شود:
    نخست تفاوت روانی زن و مرد را درک کنید. گاه مردان نیاز به تنهایی دارند بهتر است اینطور مواقع مورد سوال قرار نگیرند، گاه زنان آزرده هستند و سکوت می‌کنند، اما نیاز به همسرشان دارند تا درباره مسائل ذهنی و ناراحتی هایاشن صحبت کنند بنابراین اگر همسران تفاوت‌های فردی را مورد توجه قرار دهند و همسرشان را همانطور که هست بپذیرند، خیلی مسائل حل می‌شود.
    اگر احساس کردید مدتی بین شما و همسرتان فضای محبت آمیز کمرنگ شده و به نوعی سکوت جایگزین آن شده بهتر است مجدد این فضا را ایجاد کنید، از گفت وگوی موثر شروع کنید.
    طبیعی است که اگر اختلافات بالا گرفته و روابط سرد شده، بازگرداندن آرامش و گفت وگوی مجدد سخت است، بنابراین بهتر است مدتی به خودتان و همسرتان زمان بدهید تا روحیه خود را به دست بیاورید. اگر همسرتان به سمت شما می‌آید و با شما گفتگو می‌کند، اما شما نمی‌توانید به حالت گذشته بازگردید بهتر است بگویید که «احساسات من به سرعت تو به حالت قبل از نمی‌گردد به من کمی فرصت بده تا حالم خوب شود تا بیشتر با هم صحبت کنیم».
    اما بعد از بهبود حالتان قطعا زمانی را برای گفتگو تعیین کنید و فاصله زیادی نیاندازید چرا که همسرتان ممکن است تصور کند می‌خواهید او را تنبیه کنید. حتی در گفتگو بهتر است دقیقا مشخص کنید که چه کلماتی که همسرتان کرده دقیقا باعث آزار شما شده است، البته اگر همان موقع هم از آن کلمات عصبانی هستید بهتر است صحبتی درباره اش نکنید و نفس تازه کنید تا دوباره وارد چرخه معیوب نشوید.
    وقتی همسرتان از شما می‌خواهد تنهایش بگذارید یا این که خسته است و دوست دارد کار دیگری انجام دهد، فقط گفتن «معذرت می‌خواهم» برای التیام احساسات او کافی نیست. باید بگویید من به خاطر فلان حرف یا فلان مسئله، از تو معذرت می‌خواهم و در آینده سعی می‌کنم که مثلا آن را تکرار کنم یا اتفاق نیافتد.
    در نهایت اگر با همسرتان صحبت نکنید مشکلات حل نشده باقی می‌ماند و ناراحتی‌ها از بین نمی‌رود بنابراین بهتر است در موقع مناسب بدون دعوا و بهانه صحبت کنید اگر عصبانی یا خسته هستید می‌توانید بگویید که روز بدی داشته اید و سرتان درد می‌کند یا شب قبل خوب نخوابیده اید یا از محل کارتان عصبانی هستید تا او بداند چه وضعیت روحی و جسمی دارید و شرایطتتان عادی نیست سپس موقع گفتگو منظورتان و مشکلاتتان را کامل بیان کنید.


  • تهیه و تنظیم توسط نَما نِما
    تماس : 09133025634
    انتشار مطلب در :